اهمیت توجه به مشکلات نوجوانی
با توجه به ویژگیهای خاص نوجوانی ، این دوران با مشکلات خاص خود نیز مواجه است. برخی از این مشکلات شیوع بیشتری داشته و گاه نیازمند مداخله کمتری هستند، اما برخی دیگر در حد یک ناسازگاری ، یک بیماری و یا اختلال روانی اجتماعی قابل توجه بوده و نیازمند اقدامات مداخلهگرانه هستند. فراهم نبودن شرائط تربیتی مناسب ، عدم آشنائی اولیا و مربیان با نیازها و ویژگیهای نوجوان و کودکی مشکلدار علل اساسی بوجود آمدن مشکلات دوران نوجوانی هستند.
با توجه به اینکه این دوره نیز اهمیت شایان توجهی در زندگی آینده و بزرگسالی فرد دارد و بسیاری از انتخابها و تصمیمها در این دوران انجام میشوند، پیشگیری از بروز مشکلات و درمان آنها به توجه و تاکید فراوانی نیاز دارد. شناخت این مشکلات شاید بعد از شناخت ویژگیها و نیازهای مرحله نوجوانی اولین گام موثر در کمک به نوجوان برای داشتن یک مرحله رشدی سالم میباشد.
مهمترین مشکلات نوجوانی
افت تحصیلی
شاید بیش از همه مراحل دیگر در این مرحله افت تحصیلی مشاهده گردد. مسئولین مدارس راهنمایی تحصیلی و والدینی که فرزندانی در مقاطع راهنمایی دارند که با آغاز بلوغ و نوجوانی و تغییرات آن همراه است، معمولا چنین افتی را گزارش میکنند. هرچند شدت و ضعف افت تحصیلی در دانش آموزان مختلف متفاوت است، اما به هر حال و با توجه به فراوانی آن در این دوران
نیاز به توجه ویژه دارد.
خودارضایی شیوع بیشتری به ویژه در بین پسران داد که با کاربرد روشهای مناسب پیشگیرانه و رعایت آنها و استفاده از راهبردهای لازم (بعد از ابتلا به انحراف) قابل حل خواهد بود. به دنبال غلیان هیجانات و عواطف در این دوران از یک طرف و تحولات جنسی از سوی دیگر گرایش به برقراری روابط دوستی با جنس مخالف شیوع فراوانی مییابد. ارائه شناخت و آگاهیهای لازم به نوجوان در خصوص کنترل عواطف و هیجانات خود و جهتدهی سالم مفید خواهد بود. با اینکه در بروز انحرافات اجتماعی عوامل مختلفی دخالت دارند، اما شرائط ویژه دوران نوجوانی مثل تمایل به توجه طلبی و استقلال شخصی ، تمایل به عضویت در گروهها و ... باعث میشود که دوره مستعدی برای راه اندازی این انحرافات باشد. این انحرافات به صورت فرار از خانه ، انواع بزهکاری مثل دزدی ، اعتیاد و ... دییده میشود که اکثر این انحرافات در گروه اتفاق میافتد. در نوجوانی مساله بیماری روانی در آسیب شناسی نوجوانی حائز اهمیت زیادی است. مهمترین اختلالات روانی رایج عبارتند از:
انحرافت جنسی
با توجه به ویژگیهای بلوغ جنسی در این دوران مشکلاتی از این قبیل میتواند اتفاق بیافتد. در بین انواع انحرافات جنسی ،
دوستی با جنس مخالف
انحرافات اجتماعی
اختلالات روانی در نوجوانی
1. واکنشهای سازگاری
2. روان رنجوری ، شامل انواع اختلالات خلقی ، مثل افسردگی ، اضطراب 3. اختلالات روان _ فیزیولوژیک ، مثل بیاشتهایی روانی 4. اختلالات شخصیت ، مثل اختلال شخصیت هیستریک 5. اختلالات سایکوتیک که اسکیزوفرنی عمومیترین آنهاست.
از میان اختلالات روانی انواع افسردگی و اضطراب فراوانی بیشتری دارد. در صورتی که اطرافیان شناخت کافی از نوجوان داشته
باشند و به موقع علائم او را تشخیص دهند، با انواع روان درمانی قابل درمان خواهند بود.
دوران باید مورد توجه قرار گیرد. عوامل مختلفی چون عوامل ارثی ، طرح و ساختمان بدنی ، نوع تغذیه و سلامت جهانی ، مسائل فرهنگی از عواملی هستند که در بروز بلوغ زودرس و دیررس دخیل هستند. بلوغ چه به صورت زودرس اتفاق بیافتد و چه با تاخیر همراه باشد، نگرانیها و مشکلاتی را برای نوجوان به همراه خواهد داشت. هرچند عواقب آن هم برای دختر و هم برای پسر وجود دارد، اما بلوغ زودرس اغلب برای دختران و بلوغ دیررس برای پسران مشکل آفرینتر است (تاثیر بلوغ در رفتار نوجوانان). آنچه بیش از همه حائز اهمیت است، توجه والدین و مربیان به شناخت ویژگیها و نیازهای مرحله نوجوانی است. این آشنائی و آگاهی از شیوههای برخورد با ویژگیهای این دوره ، در گام از بروز مشکلات خاص این دوره جلوگیری خواهد کرد، یا حداقل شدت آن را تخفیف خواهد داد. در بروز مشکلات و مسائل آنچه مورد بررسی و درمان قرار میگیرد، تنها نوجوان و مسائل او نخواهد بود. هرچند اساس درمان را رفتارها و شرائط نوجوان تشکیل میدهد، اما شیوههای درمانی عمدتا به صورت گستردهتری معطوف به اطرافیان نوجوان ، خانواده و دوستان و در سطح وسیعتر و به صورت برنامهریزیهای کلان جامعه خواهد بود. آشناسازی خانواده و دیگر دوستان و آشنایان در طرح ریزی برنامهای برای برخورد با نوجوان برای حل مسائل خفیفتری چون
خودکشی
معمولا پدیده خودکشی با سایر مشکلات دیگر مثل افسردگی ، اعتیاد و ... همراه است. در هر حال تمایل به خودکشی در این
بلوغ زودرس و دیررس
شیوههای برخورد با مشکلات دوران نوجوانی
ناسازگاریهای سطحی در بافت خانواده ، پرخاشگری ، استقلال طلبی شدید ، نوجوئی شدید ، با توجه به شیوههای مناسب
تربیتی کافی خواهد بود. در حالی که در مورد مشکلات خاصتری چون اختلالات روانی این دوران مثل بیاشتهایی روانی که با
تمایل شدید به کاهش وزن همراه است، از شیوههای اختصاصیتری چون روان درمانی و ... استفاده میشود. در رابطه با
مسائل اجتماعی چون بزهکاری ، نهادهای اجتماعی دیگری چون کانونهای اصلاح و تربیت ، مدرسه و ... درگیر هستند.
حکومت حق است یا تکلیف ؟مسأله دیگرى که در نهج البلاغه بسیار حائز اهمیت است ، این است که آیا حکومت ، یک حق است یا یک تکلیف ؟ و امیر المؤمنین « علیه السلام » در بیانى خلاصه و موجز ، حکومت را هم یک حق مىداند و هم یک تکلیف . به این ترتیب نیست که هر کسى که برایش شرایط تولیت امور مردم فراهم شد و توانست به نحوى با کسب وجاهت ، با تبلیغ ، با کارها و شیوههایى که معمولا طالبان قدرت خوب مىدانند آن شیوهها را انجام بدهند ، نظر مردم را جلب کند و بتواند حکومت کند . وقتى حکومت ، حکومت حق است ، این حق متعلق به کسان معینى است ، و این به معناى آن نیست که یک طبقه ، طبقه ممتازند . زیرا که در جامعه اسلامى ، همه فرصت آن را دارند که خود را به آن زیورها بیارایند . همه مىتوانند که آن شرایط را براى خود کسب کنند . البته در دوران بعد از پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم یک فصل استثنایى وجود دارد . اما نهج البلاغه بیان خودش را به صورت عامّ ارائه مىدهد و به این حق بارها و بارها اشاره مىکند . امام « علیه السلام » در اوایل خلافت ، در خطبه معروف شقشقیّه مىفرماید : « و انّه لیعلم انّ محلّى منها محلّ القطب من الرّحى ، ینحدر عنّى السّیل و لا یرقى الىّ الطّیر . » ( مىفرماید جایگاه من در خلافت ، جایگاه میله محور سنگ آسیا است . ) درباره روزى که در شوراى شش نفرى با عثمان بیعت کردند ، مىفرماید : « لقد علمتم انّى احقّ النّاس بها من غیرى . » ( اى مردم « یا اى مخاطبان من » ، شما مىدانید که من از همه کس به حکومت و خلافت اولىترم . ) امام ، حکومت را حق مىداند . این چیزى است که در نهج البلاغه واضح است . البته دنبالش بلافاصله مىفرماید : « و واللّه لأسلّمنّ ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الاّ علىّ خاصّة . » ( ما دامى که فقط به من ظلم مىرود ، من صبر مىکنم ، تسلیم هستم . ما دام که کارها بر محور خود انجام بگیرد ، من در خدمت هستم . ) عین همان بیانى که در آغاز خلافت ابو بکر هم ، یعنى نسبت به آن دوران هم ، بیان فرمودهاند : « فامسکت یدى حتّى رایت راجعة النّاس قد رجعت عن الأسلام . » اول دست از بیعت شستم ، تسلیم نشدم ، بیعت نکردم ، اما دیدم حوادثى به وقوع مىپیوندد که مصیبت آن حوادث براى اسلام و براى مسلمین و براى شخص على « علیه السلام » ، صعبتر و غیر قابل تحملتر است از مصیبت از دست رفتن حق ولایت . بنابراین امیر المؤمنین « علیه السلام » ، ولایت را یک حق مىداند و این جاى انکار نیست . خوب است همه مسلمانها به این مسأله ، با چشم واقع بینى نگاه کنند . این امر ، کارى به بحث احیانا جدال انگیز شیعه و سنى ندارد . ما امروز معتقدیم که در آفاق عالم اسلامى باید برادران شیعه و سنى با هم و براى هم زندگى کنند و اخوّت اسلامى را از همه چیز بالاتر بدانند و این یک حقیقت است . این تفاهم و وحدت طلبى امروز یک وظیفه است ، و همیشه وظیفه همین بوده است . اما یک بحث علمى و اعتقادى در نهج البلاغه این حقیقت را به ما نشان مىدهد ، و ما نمىتوانیم چشممان را روى هم بگذاریم و آنچه را که نهج البلاغه با صراحت مىگوید ندیده بگیرم . این را امیر المؤمنین « علیه السلام » یک حق مىداند ، و همچنانکه یک وظیفه نیز مىداند . یعنى آن روزى که اطراف على « علیه السلام » را مىگیرند به نحوى که : « فما راعنى الاّ و النّاس کعرف الضّبع إلىّ ، ینثالون علىّ من کلّ جانب حتّى لقد وطىء الحسنان و شقّ عطفاى » ( مردم آنچنان انبوه بر من گرد آمدند که فرزندان مرا در زیر پاهاى خود لگدمال کردند و رداى من پاره شد . ) مردم مشتاقانه و نیازمندانه از على « علیه السلام » مىخواهند که به نیاز آنها پاسخ بدهد . امیر المؤمنین « علیه السلام » براى حکومت شأن واقعى قائل نیست . حکومت براى على « علیه السلام » هدف نیست ، همچنانکه در بحث بعدى باید روشن بشود . اما با این حال ، حکومت را به عنوان یک وظیفه مىپذیرد ، و مىایستد و از آن دفاع مىکند : « لو لا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود النّاصر . . . لألقیت حبلها على غاربها و لسقیت آخرها بکاس أوّلها . » ( باز هم حکومت براى من ارزشى ندارد . باز هم حاضر نیستم براى به دست آوردن مقام ، از ارزشها بگذرم . باز هم حاضرم با همان جام نخستین ، این جمع را سیراب کنم و همچنانکه روز اول کنار نشستم ، بازهم کنار بنشینم . » مؤکدا مىگوید : « دعونى و التمسوا غیرى . » ( مرا بگذارید و به سراغ دیگران بروید . ) اما وقتى احساس مىکند که وظیفه است ، احساس مىکند که زمینه آماده است و او مىتواند این نقش عظیم و اساسى را بر عهده بگیرد . آن وقت قبول مىکند . آیا حکومت براى على « علیه السلام » یک هدف است یا یک وسیله ؟ خط اساسى فاصل میان حکومت على « علیه السلام » و حکومت دیگران همین است که حکومت براى على « علیه السلام » هدف نیست بلکه فقط وسیلهاى براى رسیدن به آرمانهاى معنوى است . محققان ، نهج البلاغه را براى این زمان بسیار قدر بدانند . حقیقت این است که اگر ما امروز « هزاره نهج البلاغه » را مىگیریم ، باید بدانیم که این کتاب عزیز از این هزار سال اقلا نهصد و پنجاه سال را در انزوا و سکوت بوده است . جز دانشوران و خواص ، کسى از نهج البلاغه جز نامى نمىدانست . اولین ترجمهاى که از آن شده از مترجم روحانى محترمى است که اول بار نهج البلاغه را همه فهم کرد و به دست مردم داد : آقاى سید على نقى فیض الاسلام بود . من از ایشان قدردانى مىکنم و کار ایشان کار مهمى بود که من به آن ارج مىگذارم . به تدریج ، نهج البلاغه به صحنه زندگى آمد و به دست مردم افتاد . مردم نمىدانستند نهج البلاغهاى هم هست . تنها جملاتى از نهج البلاغه شنیده بودند ، که آنهم بیشتر در مذمّت دنیا و بخشهاى کمى از اخلاق بود و دیگر هیچ . بعد از آن ، قدرى نهج البلاغه دست به دست گشته است . کسانى بر آن شرح نوشتهاند و کسانى برداشتهاى خود را به نام شرح نوشتهاند . همه این زحمات ارجمند است ، همه قابل تقدیر است ، اما در برابر عظمت نهج البلاغه و کارهایى که باید انجام گیرد ناچیز است . نهج البلاغه ترجمه کامل ندارد ، شرح و تفسیر کامل ندارد . فصل بندى و باب بندى ندارد . بجز کتاب بسیار ارجمندى که استاد عالیقدر آقاى مصطفوى به عنوان کاشف الفاظ نهج البلاغه تنظیم کردهاند ، کارى در این حد و در این مایه براى نهج البلاغه انجام نگرفته است . امروز ما باید به نهج البلاغه برگردیم . فضلا و اندیشمندان کار خود را بکنند ، اما جوانها نباید منتظر اساتید ، فضلا و پیشروان اندیشه و علم و ادب بمانند . نهج البلاغه را باید از ابعاد گوناگون مورد نظر قرار دهیم و براى این کار ، جمعها و جلسهها تشکیل دهیم ، البته « بنیاد نهج البلاغه » ، که رحمت و توفیق خدا یار آن باد ، مىتواند محورى باشد ، از خدا مىخواهیم که ما را در این کوشش موفق بدارد . |
حافظان نهج البلاغه و قرآن
|
|
1 ـ آیت الله خزعلى | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه |
2 ـ آقاى حجت الاسلام درایتى | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه |
3 ـ آقاى دکتر على رضازاده جویبارى | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه |
4 ـ آقاى حمید چنانى | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه |
5 ـ آقاى محمّد فتاح پور مقدم | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه ، صحیفه سجادیه،و خطبه حضرت زهرا 3و دعاى ابو حمزه ثمالى |
6 ـ آقاى مهدى محمد نژاد | حافظ کل خطبه هاى نهج البلاغه |
7 ـ آقاى محمد زارع ارنانى | حافظ کل قرآن و حکمتهاى نهج البلاغه |
8 ـ آقاى محمد مهدى مصیبى | حافظ کل قرآن و حافظ نامه هاى نهج البلاغه |
9 ـ عباسعلى خرسند | حافظ حکمتهاى نهج البلاغه |
10 ـ آقاى على حبیبى | حافظ کل قرآن و حکمتهاى نهج البلاغه |
11 ـ خانم زهرا کریمى | حافظ حکمتهاى نهج البلاغه |
12 ـ خانم زینب کاظمى خالدى | حافظ حکمتهاى نهج البلاغه |
13 ـ آقاى حمید کافیان | حافظ کل قرآن و نهج البلاغه ، صحیفه سجادیه،و خطبه حضرت زهرا 3 |
14 ـ آقاى محمد فرشته | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه و خطبه حضرت زهرا 3 |
15 ـ آقاى محمد رضا کهکى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه و خطبه حضرت زهرا 3 |
16 ـ آقاى محمد حداد | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه و خطبه حضرت زهرا 3 |
17 ـ آقاى جابر رمضانعلیزاده | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه و خطبه حضرت زهرا 3 |
18 ـ خانم اکرم انبارى | حافظ کل نهج البلاغه |
19 ـ خانم زینب حسن شیرى | حافظ کل نهج البلاغه |
20 ـ خانم زهره حسنى مفرد | حافظ کل نهج البلاغه |
21 ـ خانم فائزه سادات حدادى | حافظ کل نهج البلاغه |
22 ـ خانم فاطمه سادات زیلوچیان | حافظ کل نهج البلاغه |
23 ـ خانم فاطمه انوارى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
24 ـ خانم محدثه دانشمند | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
25 ـ خانم زهرا طراح کاشانى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
27 ـ خانم زهره طراح کاشانى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
28 ـ خانم فاطمه کهکى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
29 ـ خانم منصوره یوسفى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
30 ـ خانم طاهره دوست | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
31 ـ خانم سمیه قربانى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
32 ـ خانم منصوره رجبى | حافظ کل قرآن و کل نهج البلاغه |
سایت های مذهبی در جهان 1- پایگاه امام على (علیه السلام ) |